خنده ی با چاشنی |
||||||||||||||||||||||||||
چهار شنبه 22 تير 1390برچسب:, :: :: نويسنده : مجتبی
مراحل زیر را انجام دهید تا دلیلش را بفهمید .... 1. ابتدا کف دو دستتان را روبروی هم قرار دهید و دو انگشت میانی دست های چپ و راستتان را پشت به پشت هم بچسبانید. 4. سعی کنید انگشتان شصت را از هم جدا کنید.انگشت شصت نمایانگر والدین است. انگشت های شصت می توانند از هم جدا شوند زیرا تمام انسان ها روزی می میرند. به این صورت والدین ما روزی ما را ترک خواهند کرد. چهار شنبه 22 تير 1390برچسب:, :: :: نويسنده : مجتبی
این متن بصورت ایمیل از یکی از دوستان به دستم رسید. با تشکر از ایشون...
نام : اکبر
هر وقت من یک کار خوب می کنم مامانم به من می گوید بزرگ که شدی برایت یک زن خوب می گیرم. در عزدواج سن و سال اصلن مهم نیست... در عزدواج سن و سال اصلن مهم نیست چه بسیار آدم های بزرگی بوده اند که کارشان به تلاغ کشیده شده و چه بسیار آدم های کوچکی که نکشیده شده. مهم اشق است !
یک شنبه 12 تير 1390برچسب:, :: :: نويسنده : مجتبی
اول راهنمایی بودم که مداد تو لیوان آب رفت و فهمیدم شکست نور چیچیه... ترم اول کارشناسیمم واسه درک شکست عشقی یه چوب کلفت رفت کونم! یک شنبه 12 تير 1390برچسب:, :: :: نويسنده : مجتبی
بگیـر چپ بگیـــر چپ، بیشتر بگیری رد میکنیش.. بگیر ــبگیـ بگـــ... پوووووف خـــــاک تو سرت با اون فرمون گرفتنت ، کـِـشتی به این گـُـندگی رو به گـ ا دادیش ! +با اینکه بار چندمه این فیلم رو میبینمش، بازم وقتی به این قسمتی که تایتانیک به کوه یخ نزدیک شده رسیدم، امیدوار بودم ردش کنه ! هنوز نسبت به یه سری از واقعیت های تحمیل شده و تغییر ناپذیر زندگیمم همچین امیدواری رو دارم! اما دیگه بایس قبول کنم این کشتی که من سوارشم ازین کوهی که پیش رومه نمیگذره و کاراکتری که من باشم به گـ ا خواهد رفت ! شنبه 11 تير 1390برچسب:, :: :: نويسنده : مجتبی
من گرفتم تو نگیر زن گرفتم شدم ای دوست به نام تو اسیر من گرفتم تو نگیر چو اسیری که ز دنیا شده ام یکسره سیر من گرفتم تو نگیر بود یک روز مرا با رفقا گردش و سیر یاد آن روز به خیر زن مرا کرده میان قفس خانه اسیر من گرفتم تو نگیر یاد آن روز که آزاد ز غم ها بودم تک و تنها بودم زن و فرزند ببستند مرا با زنجیر من گرفتم تو نگیر بودم آن روز من از طایفه ی درد کشان بودم از جمع خوشان خوشی از دست برون رفت و شدم لات و فقیر من گرفتم تو نگیر ای مجرد که بود خوابگهت بستر گرم بستر راحت و نرم زن نگیر ار نه بود خوابگهت لای حصیر من گرفتم تو نگیر بنده زن دارم و محکوم به حبس ابدم مستحق لگدم چون در این مسئله بود از خود مخلص تقصیر من گرفتم تو نگیر من از آن روز که همسر شده ام خر شده ام خر همسر شده ام می دهد یونجه به من جای پنیر من گرفتم تو نگیر
شنبه 11 تير 1390برچسب:, :: :: نويسنده : مجتبی
سلام اول باید از خانم های عزیز و مهربون عذز خواهی کنم (به خدا این یه شوخیه) ((من از اون دسته افرادی هستم که به نظرم خانم ها از آقایون خیلی بهترند )) یه تست طنز که میزان علاقه ی مرد ها رو به همسرشون نشون میده : ادامه مطلب ... صفحه قبل 1 صفحه بعد آخرین مطالب آرشيو وبلاگ نويسندگان
|
||||||||||||||||||||||||||
![]() |